مرد مهربان و خوش طبع سیاست با مرگ زود هنگامش، نامش را در یادها ماندگار ساخت. دوستان و همکاران او این روزها همه جا در وصف خوبیهایش می نویسند و البته مصاحبه هم می کنند، به همت کانون توحید در لندن یادواره مرحوم احمد بورقانی در فضایی صمیمی برگذار شد. سه آشنای احمد، به عنوان سخنران شب دعوت شده بودند. مسعود بهنود، عطاالله مهاجرانی و جمیله کدیور.
آن شب احمد بورقانی را طور دیگر شناختم . از منظر تاریخ و حضور قربانیان و قهرمانانی که در ذهن مسعود بهنود جاوید می مانند. آنانی که میزان سنجش شرافت شعور نسلهای آتی خواهند شد. از نگاه وزیری ادیب که بورقانی را خاطره ای پنداشت در زیبایی رنگین کمان. از نگاه همکاری در خانه ملت، که او را طراح و معمار بسیاری از سیاستها می دانست.
بنا زادهء فقیر و سخت کوش دوران جوانی، در مسیر تند باد حوادث دوران حیاتش به جنگ و جهاد روانه شد و در ساحل میان سالی و عقل به معاونت وزارت بنا زاده ای دیگر در آمد. اما مرحوم بورقانی با سفر شتابان اش، کالبد بی جان اصلاحات را روحی دوباره بخشید و یاران درمانده در اندوهش را نویدی دوباره داد که مرگ می تواند آغازیی برای بهتر اندیشیدن باشد و این فرصتی است تا بفهمیم سر معماران اندیشه را.
عکس: محمود احمدی
۲ نظر:
زیاد آشنایی نداشتم باهاش تازه بعد فوت کردن ایشون رفتم دنبالش ... خیلی چیزای جالبی ازش خوندم از روحیاتش ... بلاگ پسرش ... از مشکلات زندگیش و خیلی چیزایی دیگه ... آدما تا نیست میشن عزیز میشن ... بازم سر می زنم ، از شما یه اجازه ای میخوام که میشه لینک شما رو تو لینک دوستان قرار بدم؟
ه مهمانان بي دردسري هستند مردگان، نه به دستي ظرفي را چرک ميکنند نه به حرفي دلي را آلوده.
تنها به شمعي قانعند و اندکي سکوت
ارسال یک نظر